بیت کوین به زبان ساده
یادگیری ریشههای هر مسئله( بیت کوین ) ، کمک میکند تا راحتتر مفاهیم پیچیده را درک کنیم. کلمات قلمبه سلمبهای مثل «بلاکچین»، «بیت کوین»، «زنجیره بلوک»، «اتریوم»، «رمزارز» و یک عالم چیز دیگری که خیلی در دنیا صدا کرده، مثالهایی از همین مفاهیم هستند. بنابراین برای اینکه آنها را بهتر درک کنیم، نیاز داریم درباره ریشه آنها مطالعه کنیم.
قصد دارم در مجموعه یادداشتهایی، بیت کوین و بلاک چین را به زبان ساده توضیح دهم. برای درک بهتر بیت کوین، اول باید ریشههای آن را مطالعه کنیم. بیت کوین به دنیا آمده برای حل مسئله «پول» و مشکلاتی که حالت فعلی پول در دنیا دارد. بنابراین، بیایید اول کمی درباره مفهوم پول صحبت کنیم.
چین در قرن ۱۳ میلادی به مناطق مختلفی تقسیم شده بود که هرکدام برای مبادلات تجاری خود از نوعی سکه استفاده میکردند. قوبلای خان، پادشاه وقت چین، دستوری داد و تمامی سکههای چین را جمعآوری و شکل جدید پول که به صورت کاغذی بود (به نام چائو) معرفی کرد. قوبلای در این امر موفق بود؛ به طوری که مارکوپولو زمانی که به چین سفر کرد، از اینکه مردم چین برای مبادله کالا و مایحتاج خود یک تکه کاغذ (که از هیچی خلق شده بود!) رد و بدل میکنند، تعجب کرده بود.
قوبلای انسان باهوشی بود. او فهمید که «پول» هیچ چیزی غیر از یک مفهوم توافقی یا دستوری نیست. امروز هم چیزی که در دنیا شاهد هستیم، پولهایی هستند که دولتها آنها را تضمین کردند و به همین دلیل دارای ارزش هستند. یعنی چیزی که پولهای کاغذی فعلی را ارزشمند میکند، اعتمادی است که مردم به این نوع پول دارند و توافقی است که بین دولتها و مردم صورت گرفته است؛ در غیر این صورت، هیچ ارزش ذاتی در دل این پول وجود ندارد. حالا برای درک بهتر این ماجرا، اول پول را تعریف کنیم.
پول چیست؟
پول واقعاً چیست؟ هیچ چیز به غیر از یک توافق جمعی! حالا این یعنی چی؟ انسانها برای اینکه بتوانند باهمدیگر تبادل داشته باشند و کالا یا هرچیز دیگری رد و بدل کنند، به یک ابزار نیاز دارند. یک ابزاری که مورد توافق همگان باشد. حالا این ابزار چه چیزی باید باشد؟
سادهترین چیزی که برای تبادل وجود دارد، داراییهای فعلی انسانها است. یعنی چیزی که دارند را بدهند و چیزی که ندارند را دریافت کنند. به این نوع از تبادل مبادله کالا به کالا یا تهاتر میگویند. شما فروشنده گندم هستید. رهگذری قصد دارد از شما گندم بگیرد. شما در عوض چه چیزی دریافت میکنید؟ چیزی که نیاز دارید. فرض کنیم شما به یک کلاه پشمی نیاز دارید. رهگذر یک کلاه پشمی به شما میدهد و یک گونی گندم دریافت میکند.
حالا چند سوال مطرح میشود:
۱) آیا شما با گندمی که دریافت کردید، میتوانید ۳ ماه دیگر یک کلاه پشمی مشابه را خریداری کنید؟
۲) آیا رهگذر میتواند همین میزان گندم را با یک کلاه پشمی بزرگتر دریافت کند؟
۳) آیا رهگذر میتواند از کسی که در یک منطقه گرم و شرجی زندگی میکند، با همان کلاه پشمی یک گونی
گندم خریداری کند؟
جواب به این سوالها سه محدودیت اصلی تبادل کالا به کالا را نشان میدهد. این سه محدودیت چه هستند؟
- زمان: یعنی اینکه کالاها در طول زمان ارزششان تغییر میکند (مثلا فاسد میشوند).
- مقایس: بعضی از کالاها را نمیتوانیم به چند قسمت کوچک تقسیم کنیم. مثلا کسی که یک خانه بزرگ دارد نمیتواند بخش کوچکی از خانه خود را برای یک گونی برنج بدهد.
- مکان: کسی که یک درخت گیلاس در یک منطقه خاص دارد نمیتواند آن را به جای دیگری منتقل کند.
پس، کالاها به صورت مستقیم ابزار خوبی برای تبادل نیستند. راه حل بعدی چیست؟ ایجاد کالاهای واسط. کالاهای واسط یعنی یک سری کالاها که براثر توافق مردم، به عنوان ابزار تبادل یا همان «پول» استفاده میشوند. هیچ قانون کلی هم وجود ندارد که چه چیزی به عنوان پول باشد. از طلا در جوامع پادشاهی گرفته تا سیگار در زندانها هرکدام میتوانند نقش پول را بازی کنند.
سیر تحول پول
در ابتدا پولها به شکل غیرفلزی بودند. به نوعی، هر وسیلهای که میتوانست مشکلاتی که در بالا گفتیم را حل کند، قابل تقسیم و قابل حمل باشد و پیدا کردنش زیاد هم آسان نباشد، به عنوان پول استفاده میشد. اینکه میگوییم پیدا کردنش زیاد آسان نباشد، به اصل اول اقتصاد یعنی «کمیابی» برمیگردد. به این دلیل که هرچیزی که زیاد بوده و پیدا کردن آن راحت باشد و یا به صورت نامحدود در دنیا وجود داشته باشد، ارزش آن کم است و به عنوان پول مورد قبول نیست.
صدف از اولین نوع پول بود. صدفها را شمارش میکردند و به عنوان معیاری برای پول استفاده میکردند. نمک و سنگ نمک قابلیت پودر شدن داشت و معمولا به میزان محدودی در همه جا پیدا میشد. چوبهای تالی استیک (Tally Sticks) نوعی چوب بودند که برای شمشیرزنی استفاده میشد. از این چوبها استفاده میکردند و حسابوکتابها را روی آن حکاکی میکردند. نوع عجیب از پولها هم وجود داشتند. مثلاً سنگهای بزرگی به نام رای (Rai Stones) که با توافق جمعی به نام یک شخصی میشدند. هر کسی که اسمش بر روی این سنگ حکاکی شده باشد، صاحب آن پول است.
برخلاف تصور، اولین پولهای فلزی سکه نبودند. وسایلی مانند تکههای برنز، بیل و ظروف برنزی به عنوان پول استفاده میشدند. این وسایل بسته به شکل، قدمت و سلامتشان، ارزشهای متفاوتی داشتند و وزن آنها از نظر پولی متفاوت بود. این پولها معمولاً توسط حاکمیت و دولتها مهر زده میشد تا اصالت آنها به عنوان پول مورد تأیید باشد.
مرحله بعد سکههای چاپی و یا حکشده هستند. قدمت این پولها به ۲۵۰۰ سال قبل بر میگردد. مکان کشف این نوع چین یا یونان است (بین علما اختلاف هست). این سکهها شده توسط دولتها حکاکی میشدند و از فلزهای کمیاب مثل طلا و نقره برای آن استفاده میکردند.
مشکل عمدهای که سکهها داشتن، اولاً میزان کافی از آن نوع فلز برای پشتیبانی وجود نداشت؛ ثانیاً بسیار سنگین بودند و استفاده و نگهداری آنها مشکل بود. بنابراین پولهای کاغذی (Notes) به وجود آمدند.
اولین پولهای کاغذی زاده چین بودند. این پولها نوعی رسید محسوب میشدند. رسید اینکه شما کالا، پول یا سکهای را در یک انباری ذخیره شده دارید. به عنوان مثال شما ۱۰۰ سکه طلا تحویل دولت میدید، و به ازای آن یک رسید کاغذی دریافت میکنید. ۷۰۰ سال بعد از چین، رسیدهای کاغذی دیگری در کشورهای دیگر نیز به وجود آمد.
بانکداری در این نوع پولها هم در نوع خود جالب توجه بود. افراد یا گروههایی وجود داشتند به نام گلداسمیت (Goldsmith) – یک جورایی همان امانتدار- که کالا و یا سکهها را از مردم تحویل میگرفتند و رسید را به آنها تحویل میدادند. این رسیدها بعد از تأیید گلداسمیتها به عنوان پول محسوب میشد.
نسل آخر پولها و جدیدترین آنها، اسکناسهای بانکی هستند. این اسکناسها درواقع همین فرمت از پولی است که درحال حاضر استفاده میکنیم. درواقع این نسل پول همان نسل قبلی است، با این تفاوت که به جای گلداسمیتها، بانکهای تجاری و بانکهای مرکزی با سیستم تعریفشده وجود دارند؛ و چیزی که قرار است در انبارها نگهداری شود، یک سری دارایی مشخص مانند «طلا» است.
۱به ازای هر اسکناسی که در بانکها صادر میشود، باید حتماً پشتوانهای در ذخایر بانکهای مرکزی وجود داشته باشد. حالا آیا واقعا وجود دارد یا خیر؟ اولا وجود ندارد و دوما به مانند قبل اهمیت ندارد.
پول: قرارداد اجتماعی
چیزی که در تمامی این نسل از پولها مشاهده میشود، یک مفهوم مشترک است: پول یک قرارداد اجتماعی است. هرچیزی میتواند پول باشد. ویدئوی زیر از سایت وال استریت ژورنال، شخصی را نشان میدهد که یک سری پول من درآوردی بین مردم پخش میکند و برخی مردم هم آن را قبول میکنند و به جای آن دلار میدهند. این شخص در این ویدئو سعی میکند این مفهوم را برساند که چیزی که مورد توافق چند نفر باشد، همان پول است؛ چه واقعی و چه توهم!
بنابراین، از کالا تا یک تکه کاغذ، و حتی در حال حاضر و در عصر بیت کوین، یک کد دیجیتالی میتواند پول باشند. چیزی که مورد توافق و پذیرش همگان است و طبق تعاریف جدید اقتصادی باید نقشهای زیر را بازی کند:
- ابزاری برای معامله کردن باشد؛ یعنی این امکان را بدهد که بتوانیم به وسیله آن خرید و فروش انجام بدهیم.
- واحدی برای شمارش و حسابداری باشد؛ یعنی به وسیله آن بتوانیم کالاها و خدمات را بشماریم.
- ابزاری برای ذخیره و حفظ ارزش؛ یعنی اینکه از نظر زمانی فردا یا یک زمان دیگه قابل استفاده باشد.
بنابراین، هرچیزی که بتواند این سه نقش را بازی کند و مورد توافق جمعی از مردم باشد، میتواند به آن «پول» گفت. پول چیز پیچیدهای و مقدسی نیست. بنابراین، به عنوان یک قانون: هرچیزی به شرط داشتن ویژگیهایی که گفت، میتواند پول باشد.
این قسمت اول سلسله نوشتههای توضیحات ساده درباره بیت کوین است. نوشته بعدی درباره دومین مفهوم مرتبط با بیت کوین یعنی دفتر کل (Ledger) و تاریخچه آن است.
دیدگاهتان را بنویسید